شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ [تلگرام] امروز بعد از خواب عجيبم روحم عجيب درد مي کرد جسمم هم با روحم عجين شد و مدام با او همدردي کرد روحم گريه کرد, جسمم هم گريه کرد روحم کسل شد, جسمم نيز!! سردرد عجيبي تمام سرم را گرفت رو ب بالا دراز کشيدم دستم را روي چشمانم گذاشتم تا شايد انفجار چشم هايم خنثي شود اما نه! انگار نفوذ درد خيلي بيشتر ازاين حرفها بود! بلند شدم کمي در خانه قدم زدم چاي بابونه نوشيدم چشم هاي پف کرده ام را کمي ماليدم مژه هاي وارفته ام را ريمل زدم مداد چشم را برداشتم, داخل چشمم کشيدم تا پفهاي چشمم پنهان شود افکارم را هم در توري با سوراخ هاي ريز ريز چپاندم تا نتوانند فرار کنند و دوباره ب ذهنم بيايند تور را با تمام توان, ب جاي دور دور و متروکه پرتاپ کردم آنقدر دوورر ک در ذهنم تبديل ب يک نقطه ي کوچک کوچک شد خودم را زدم ب بي خيالي هندزفري در داخل گوشم گذاشتم و با آهنگ زدي پر آرش و مسيح در آيينه حرکات موزون از خود نشان دادم و مدام خنديدم از فرصت استفاده کردم و در آينه سري ب دندانهايم زدم آيينه هم ازينهمه تکاپو خنده اش درآمد و دندانهايم را زيباتر نشان داد ناگهان هواي بيرون ب سرم زد خوشحال بودم ازينکه در قم جايي ب نام پرديسان است ک مي توانم يکساعت در راه باشم انگار کلي از شهر بيرون رفته ام کمي پياده رفتم و منتظر اتوبوس سوار اتوبوس شدم با خودم گفتم بي خيال همه چيز بي خيال تمام دردها بي خيال بايدها و نبايدها بي خيال قيد و بندها اصلا بي خيالي هم عالمي دارد با خيال بي خيالي ب شهر آپارتمان ها رسيدم تا چشم کار مي کرد فقط آپارتمان, از انواع و اقسامش! اصلا بگذار مغزهاي آپارتمان ها هم در فرمول بي خيالي من هنگ کنند !! کيفيت بي خيالي من زيباترين خلاقيت آفرينش ذهن است. زنگ زدم در واشد, با لبخند سيد محمدعلي دو ساله ام رو روبرو شدم سلام عمه إداا سلام عزيزم سيدمحمدم فدات بشممم و دوباره زندگي جريان دارد با تمام شيريني اش.
Miss fatima
97/11/17
تسبیح دیجیتال
کفش هاي مکاشفه
رتبه 77
19 برگزیده
153 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
کفش هاي مکاشفه عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top