پيام
+
[تلگرام]
چنديست افکارم را نذر تو کرده ام
چشم هايم هم, روضه ات را مي خوانند
تکرار موقعيت
تکرار احساس
تکرار خطاهاي شناختي ذهنم
و تشخيص منطق متناسب
اينکه چه بگويم !!
کاش کفشهايت بودم
کاش آن کلماتي بودم ک از لبهايت جاري مي شود
کاش احساست بودم
کاش چشمهايت بودم
کاش دستهايت بودم
کاش دستگيره اتاقت بودم تا روزي هزاران بار مرا لمس کني
همان دستگيره اي ک ب شوق بيان احساست, ب سمتش دويدي
در را باز کردي
با صداي لرزان گفتي؛
عزيزم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم عزيزم
خيلي زياد
خيلي زياد
آن لحظه امواج تمام دلشوره ها ريخته شد
تمام شک ها توشه بربستند و رفتند
تمام حقيقت ها با موسيقي محبت در دل پايکوبي کردند و طنين آرامش دوستت دارم را نجوا کردند.
_ _
97/6/30