پيام
+
امشب ياد اون قسمت از مختارنامه افتادم ک هروقت يادش ميفتم گريه ام بند نمياد ياد اون قسمت که خولي سر مبارک امامو ب خونه اش آورد و هر قطره اي ک از خون مي چکيد , چشمه اي از خون جاري مي شد و هر چه همسر شيعه اش ميخواست با لباسش پاک کنه, خون بيشتر مي شد ياد چشمه زمزم افتادم ک هر چه اسماعيل پا ميزد, آب چشمه بيشتر ميشد
هايدي
96/7/11
هما بانو
کفش هاي مکاشفه
الان از شبکه سه ؛ حر با تفکر عميق , شاخص خير رو پيدا کرد. که امام حسين ع بود. ولو در لحظات آخر ...
کفش هاي مکاشفه
گاهي تنهايي اما نميتوني بري روضه اي يا مسجدي , چون شبه بعدش با تلويزيون همراه ميشي . و با روضه آقا امام حسين ع اشک ميريزي ... گاهي با خودم فکر ميکنم من از ظلم هيچوقت نميگذرم مخصوصا اگر طرفت ادعاي شيعه و مسلماني کنه ... اما وقتي ياد ايمه ميفتم ک چ ظلمايي در حقشون شد , اشک هام بيشتر ميشهو سکوت ميکنم.
انديشه نگار
يا حسين....
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید